قوم لک بزرگترین مراسم عزاوسوگواری اجرا می کنن چمر مور شیون ساز ودهل کتل

لکستان سرزمینی در دو طرف رودخانة باستانی سیمره می‌باشد که در غرب کشورمان واقع است. حدود این ناحیه را طول و عرض جغرافیایی دره طولانی سیمره تشکیل می دهد، رودخانه سیمره از استان همدان شروع و تا شوش در استان خوزستان ادامه دارد.جغرافیای لکستان شامل چندین استان است که یکی از مهم ترین این استانها ؛ ایلام می باشد.

جغرافیای لکستان شامل قسمتهایی از استانهای لرستان، کرمانشاه، ایلام و امتداد رودخانه سیمره و تا حدودی در همدان، کردستان و خوزستان است که مردمانی با قدمتی تقریبا 12000 هزار ساله و فرهنگی غنی، به عنوان وارثان ” کاسی ها” در آن زندگی می کنند.
با توجه به قدمت و اصالت، این قوم دارای آداب و رسوم، فرهنگ و موسیقی و زبان خاص خود می باشد. یکی از فرهنگ های خاص لکستان فرهنک تدفین و بزرگداشت درگذشتگان است.
شاید هیچ قومی به اندازه لک زبانان برای مرده های خود مراسم با شکوه نمی گیرند و در کمتر فرهنگی حداقل 1000 نفر در مراسم تدفین یک متوفی شرکت می کنند. لک ها برای رفته گان خود ” چمر ” می گیرند ، “چمر” هم تسلی بخش بازماندگان است و هم نشان اتحاد ، برابری و برادری در میان اقوام لک زبان می باشد. آنچه که اصالت فرهنگ چمر را برجسته تر می کنند نوای سوزناک و غم انگیز مردمان لک زبان است که فرهنگی را در دل خود جای داده است. آری فرهنگی بنام ” مور ” که موسیقی اهواریی مردمان این سرزمین است،
” مور ” یک موسیقی یا نوای غریبه نیست
” مور” داستان جدایی و فراق انسانهاست…
” مور ” یک شاه‌کار کلامی با آوای اندوهبار است برای اینکه نگرانیِ عمومیِ بخشی از جامعه‌ی ایلی که به خاطر مرگِ فرد شاخصی عزادار شده است تسلی یابد.
” مور ” زبان خاموش و رمزی و درددل فرد عذادار با متوفی است …
چنی چن‌وخته نی‌‌ین دیارت مر بول‌کو بانان بی‌یه مزارت( یک چند وقتی است که پیدات نیست/گویی در غار محل دفن خاکسترها آرام گرفته ای)
” مور ” نوایی برای انکار واقیعت مرگ است که زنان فامیل متوفی و مورچر ( مورآر) با صدای غمناک خود سر می دهد.
برالم چایتی گلالاو وه سی ناز بالش بنن وخت خاوه سی(چرا برادرم اینجوری افتاده/ برایش باشتی(زیرسیری) از ناز بگذارید که هنگامه خواب اوست)
سرت هیز بیه اِ گران خاوهَ ای خاوه و تو فره مناوه( سرتو  بلند کن و پاشو از این خواب / این خواب برای تو خیلی زود است)
” مور ” غم انگیزترین و در عین حال تسلی بخش ترین نوای باستانی زاگرس است که با تک بیت­هایی نغز و سوزناک هم توصیف شخصیت فوت شده است و هم زبان دل بازماندگان را بیان می کند.
” مور ” فقط یک موسیقی یا سبک نیست . بلکه قسمتی از فرهنگ مردمان لکستان است که معمولا در موقع تنهایی و غم آنرا زمزمه می کنند، در موقع ناراحتی گوش می کنند و در اوج حزن و اندو آنها را آرام می کند، در واقع لک ها با مور زندگی می کنند و در دل تک تک واژه هایی که در مور سروده می شود هم مرگ و هم زندگی را می توان یافت. عده­ای براین عقیده هستند که مور خاص دعاهای مذهبی و مراسمات دعا خوانی باستانی بوده است اما به مرور و در مواجه با یورش اعراب رنگ سوگواری گرفته و برای مرثیه خوانی بکار می رود.
در مراسم تدفین و بزرگداشت که صدای مور بر سر هم سایه می گستراند و تک بیتهایی سرایش می شود همه به وجد می آیند و غلیان اشک بر گونه حضار داستان غم انگیزی می شود و بغض هایی که ترکیده می شوند و یک حس مشترک بر مراسم حاکم می شود و اینجاست که زبان لکی و فرهنگ لکی با نوا، دنگ و موسیقی اصیل خود باز هم داستان زندگی و مرگ انسانها را حکایت می کند.
داستانی که ادامه دارد، موری که حرفها برای گفتن دارد و به قول مرحوم سهراب سپهری مرگی که پایان کبوتر نیست.مور،لکستان،قوم لک بزرگترین مراسم عزاوسوگواری اجرا می کنن چمرگاه مور شیون ساز ودهل کتل  وغیره بخشی از این مراسم است

لکستان سرزمینی در دو طرف رودخانة باستانی سیمره می‌باشد که در غرب کشورمان واقع است. حدود این ناحیه را طول و عرض جغرافیایی دره طولانی سیمره تشکیل می دهد، رودخانه سیمره از استان همدان شروع و تا شوش در استان خوزستان ادامه دارد.جغرافیای لکستان شامل چندین استان است که یکی از مهم ترین این استانها ؛ ایلام می باشد.

به گزارش سایت تحلیلی-خبری ویرا، جغرافیای لکستان شامل قسمتهایی از استانهای لرستان، کرمانشاه، ایلام و امتداد رودخانه سیمره و تا حدودی در همدان، کردستان و خوزستان است که مردمانی با قدمتی تقریبا 12000 هزار ساله و فرهنگی غنی، به عنوان وارثان ” کاسی ها” در آن زندگی می کنند.
با توجه به قدمت و اصالت، این قوم دارای آداب و رسوم، فرهنگ و موسیقی و زبان خاص خود می باشد. یکی از فرهنگ های خاص لکستان فرهنک تدفین و بزرگداشت درگذشتگان است.
شاید هیچ قومی به اندازه لک زبانان برای مرده های خود مراسم با شکوه نمی گیرند و در کمتر فرهنگی حداقل 1000 نفر در مراسم تدفین یک متوفی شرکت می کنند. لک ها برای رفته گان خود ” چمر ” می گیرند ، “چمر” هم تسلی بخش بازماندگان است و هم نشان اتحاد ، برابری و برادری در میان اقوام لک زبان می باشد. آنچه که اصالت فرهنگ چمر را برجسته تر می کنند نوای سوزناک و غم انگیز مردمان لک زبان است که فرهنگی را در دل خود جای داده است. آری فرهنگی بنام ” مور ” که موسیقی اهواریی مردمان این سرزمین است،
” مور ” یک موسیقی یا نوای غریبه نیست
” مور” داستان جدایی و فراق انسانهاست…
” مور ” یک شاه‌کار کلامی با آوای اندوهبار است برای اینکه نگرانیِ عمومیِ بخشی از جامعه‌ی ایلی که به خاطر مرگِ فرد شاخصی عزادار شده است تسلی یابد.
” مور ” زبان خاموش و رمزی و درددل فرد عذادار با متوفی است …
چنی چن‌وخته نی‌‌ین دیارت مر بول‌کو بانان بی‌یه مزارت( یک چند وقتی است که پیدات نیست/گویی در غار محل دفن خاکسترها آرام گرفته ای)
” مور ” نوایی برای انکار واقیعت مرگ است که زنان فامیل متوفی و مورچر ( مورآر) با صدای غمناک خود سر می دهد.
برالم چایتی گلالاو وه سی ناز بالش بنن وخت خاوه سی(چرا برادرم اینجوری افتاده/ برایش باشتی(زیرسیری) از ناز بگذارید که هنگامه خواب اوست)
سرت هیز بیه اِ گران خاوهَ ای خاوه و تو فره مناوه( سرتو  بلند کن و پاشو از این خواب / این خواب برای تو خیلی زود است)
” مور ” غم انگیزترین و در عین حال تسلی بخش ترین نوای باستانی زاگرس است که با تک بیت­هایی نغز و سوزناک هم توصیف شخصیت فوت شده است و هم زبان دل بازماندگان را بیان می کند.
” مور ” فقط یک موسیقی یا سبک نیست . بلکه قسمتی از فرهنگ مردمان لکستان است که معمولا در موقع تنهایی و غم آنرا زمزمه می کنند، در موقع ناراحتی گوش می کنند و در اوج حزن و اندو آنها را آرام می کند، در واقع لک ها با مور زندگی می کنند و در دل تک تک واژه هایی که در مور سروده می شود هم مرگ و هم زندگی را می توان یافت. عده­ای براین عقیده هستند که مور خاص دعاهای مذهبی و مراسمات دعا خوانی باستانی بوده است اما به مرور و در مواجه با یورش اعراب رنگ سوگواری گرفته و برای مرثیه خوانی بکار می رود.
در مراسم تدفین و بزرگداشت که صدای مور بر سر هم سایه می گستراند و تک بیتهایی سرایش می شود همه به وجد می آیند و غلیان اشک بر گونه حضار داستان غم انگیزی می شود و بغض هایی که ترکیده می شوند و یک حس مشترک بر مراسم حاکم می شود و اینجاست که زبان لکی و فرهنگ لکی با نوا، دنگ و موسیقی اصیل خود باز هم داستان زندگی و مرگ انسانها را حکایت می کند.
داستانی که ادامه دارد، موری که حرفها برای گفتن دارد و به قول مرحوم سهراب سپهری مرگی که پایان کبوتر نیست.مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،مورلکی،چمرلکی،لکستان،فرهنگ لکی،عزای لکی،سازوچمر،قوم لک،مراسمات قوم لک،شیون لکها،مردم لک،لک لکستان،سوگواری لکها،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *