دسته‌بندی نشده

فال چلسرو قوم لک-لکس

فال چل سرو و نمونه ای ازاشعار و ابيات آن
چل سرو (Chell Sero) يا چهل سرود از جمله فال های آشنا و بسيار متداول که بین مردمان قوم لک  مرسوم است که غالبا در شبهای طولانی سال (بويزه شب چله در زمستان) بين افراد خانواده ،اقوام و همسايگان و درمحيطی دوستانه و دسته جمعی برگزار می شود.
نحوه فال چل سرو نيز بدين ترتيب است که ابتدا از جمع حاضران يک نفر بعنوان فال انداز انتخاب می کنند. فال انداز نيز به نوبه خود چهل دانه تسبيح يا چهل دانه گردو يا چهل دانه سنگ ريزه انتخاب و آماده می کند و با نام خدا و پيامبر و امام علی فال را شروع می کند .
حاضرين که دايره وار نشسته اند به نوبت هر کدام يک يا دو کلمه از مصراع اول يک بيت شعر را که در نظر دارند قرائت می کنند، مثلا از بيت :
هر صو و سحر بانگ خروسان شوره تلميت بار تازه عروسان (بيت هيجدهم ابيات زيرين) می توانند تنها بگويند هر صو وسحر ،سپس فال انداز نيز پس از قرائت هر بيت يکی از دانه های تسبيح ( يا يکی از چهل شی از قبل آماده شده ) را جدا می کند . بعد دومين نفر از يکی از بيت های چهل سرود مثلا :
خدا برسان روزی قليانم تماکو فروش بکه مهمانم ( بيت چهارم ابيات زير) می تواند فقط دو کلمه اول بيت را ( خدا برسان ) را بگويد .پس از خواندن تک بيتی ها ،هم کسی که نيت نموده و هم حاضران در جلسه از معنی و مفهوم ان و جواب خوب يا بد بودن فال مطلع می شوند.
بعنوان نمونه نتيجه نيت و فال در مصرع اول تک بيتی: هر صو و سحر (نيک) و بيت، خدا برسان روزی قليانم (بد) قلمداد می گردد ،زيرا در بيت اول بحث از نوعروسان است و در بيت دوم بحث تنباکو و قليان است که بيشتر در مراسم عزاداری موارد مصرف دارد.
شعرخوانی تا چهلمين بيت ادامه می يابد، چهلمين بيت چون اخرين بيت و نتيجه و جواب فال است حتما بايستی بطور کامل قرائت شود.
نمونه ای از اشعار و ابيات بکار رفته در فال چل سرو و ترجمه آنان بشرح زير است :
اشعار و ابيات فال چل سرو
۱- خدات و بين د دو گل ژوهار
اول اسب و زين دوم ژن و مال
۲- خدا خدام بی وارون باووارو
سوزه کور و کول آوو ز روبارو
۳- خدا بسينی حقم ز دايه
خوم رنجم کيشاکی نيست و سايه
۴- خدا برسان روزی قليانم
تماکو فروش بکه مهمانم
۵- وسا چترکت ساته بکم خاوو
شا جنم جام بو نويی نوای آوو
۶- تلی ژ زلفت پاونی پامه
گری نوينمت آخر دنيامه
۷- کراسکت چيته گلی دش وازه
بمارکت بو ئی دوس تازه

۸- بری تيله دت دان و نوم شومم
مر علی رحم کی و بنه تومم
۹- دمه کت بار بن و نوم دمم
بلکم ساکت بو دل پر غمم
۱۰- ز بلننی کوور وژم کردمه گل
ارا تو دت گلونی اه مل
۱۱- هر مای هر مچی بو تا کلت کم
و باووان مچی دس وه ملت کم
۱۲- بومه کونيلک و سر شانت
تک تک بچکيام و نرمی رانت
۱۳- گنم گرمسير هر تلی جاييی
بوشه دوسکم شو نوسی بايی
۱۴- سوزه سيلم که لويی بکه زرد
حکيمم تو بين کی من داشتم درد
۱۵- سوزه ،سوزم بی، سوزه هزاره
سوزه يکی بی داته مغاره
۱۶- کور گن بايی بوينه هماری
و لا دوس مچم و سر سواری
۱۷- خوشا و کوری منيشيا ولات
دسته مه ماليا خاليل پنجه پات
۱۸- هر صو و سحر بانگ خروسان
شوره تلميت بار تازه عروسان
۱۹- دمه کت قوطی ،آوو حووری مونه
دسه کت بالشت زير سری مونه
۲۰- دم قن دنو قن ،لوشکر نيم
افرين ز دوس صد آفرينم
۲۱- زير سريت نی بو زير پاييت له بو
ز مال ز دنيا هر ژنت خاص بو
۲۲- و در ماله کت ساتی بنيشم
هرکس بپرسی بوشم دوريشم
۲۳- ايواره گونی گاو و گاوبنونی
ار تو دلت بو کسی چه زونی
۲۴- هر مای هر مچی له براوورم
آخر دووارون مارينه سرم
۲۵- صد دوس بگرم هر تو يارمی
هر تو دوسه کی نوو شکارمی

۲۶- دسمال دسکت بيلا دوتا بو
يکيش اوريشم يکی کتان بو
۲۷- دوس اول خاص اسکه ميل سردم
ژم دلگير بوينه و حرف مردم
۲۸- و کاردم نکوش زخمم دياره
مردمه مو شن يه گنه کاره
۲۹- امروز چن روزه دوير ز يارانم
چوين زمين شور تشنه وارانم
۳۰- ار دوس بزانه مه حالم چوينه
نه زلفه ميلی نه خال و سينه
۳۱- نزانم دتی يا دسگيرونی
قرپ قرپ کوشه کت مالم رمونی
۳۲- يه چه جنسی بی تو کردت له ور
هواکت برزه نميکم و سر
۳۳- خوشا و کری گرمسير جاسی
منزل ار منزل دم کل همساسی
۳۴- يه شو ديمه خواوو ،خواوو دورونيه
دسم وه مل دوسکم بيه
۳۵- مرمن چه واتم تو چه شنفتی
و حرف ناکس تو له من کفتی
۳۶- يه شو تا و صو شم سوزانم بی
طول شايم را دوس مهمانم بی
۳۷- بيلا هر شو بوله روز بيزارم
ترسم ناکسی شو بيه و کارم
۳۸- و يادته مای کارد بری دسم
دسمال آووردت بستی له دسم
۳۹- دسکم بگر بور و مالکت
بکم و مهمان تنيا خالکت
۴۰- اگر مبلکت فراموشم بو
سفيدی کفن بالا پوشم بو
۴۱- خدا خدام بی ز مال بوينه در
چارشو عروسی بکيشی و سر
۴۲- ا بالا برزه ز دوير دياره
يا دار حنا يا ميخک باره
۴۳- ميخک بارمه و کس نميمه
اری يارمه اری يارمه
ترجمه فارسی
خدايت بدهد دو گل از بهار
اول اسب و زين دوم زن و دارائی
خدا خدا می کردم بارون بباره
پسر سبز چهره آب بر دوش از رود بياره
خدا حقم رو از دايه بگيره
خودم رنج کشيدم کی در سايه رنج من نشست
خدا روزی قليانم برسون
تنباکو فروش رو مهمانم کن
در سايه زلفانت ساعتی بخوابم
شايد جهنم جام باشه نشد به درک
تاری از زلفانت پايبند پامه
لحظه ای نبينمت آخر دنيامه
پيرهن چيتت تکه ای ازش بازه
مبارکت باشه دوست جديدی که گرفتی
گروهی دختران نورسيده از ميان شخمم گذشتند
مگر علی رحم کنه به باقيمانده بذرهايم
دهانت رو به دهانم بگذار
بلکه دل پر غمم ساکت بشه
از بلندی کوير کوه خودم رو رها کردم
بخاطر دختران نورسيده چارقد ابريشمی بگردن
همواره می آيی و می روی بيا تا بدرقه ات کنم
بخانه پدری ميری تا دست در گردنت بندازم
کاش مشک کوچکی می شدم روی شانه ات
قطره قطره می چکيدم به نرمی رانت
گندم گرمسير هر خوشه جائی
بدوستم بگو شب نمونه و بياد
سبزه چهره ام نگاهی کن ولبخندی بزن
حکيم و درمانم تو بودی من کی دردی داشتم
سبز چهره،سبزه گونم بود،سبزه ها هزارتان
سبزه چهره ام تنها يکی بود پناه به کوه برد
کبير کوه تکه تکه شی صاف بشی
مثل من سواره پيش دوست می رم
خوشا بحال پسری پيشت می نشست
دست و خال های پنجه پايت را مالش می داد
هر صبح و سحر بانگ خروسها
صدای پای کاروان تازه عروسها
دهانت کوچک ،آبخوری مونه
دستت تکيه گاه و پناه سرمونه
دهان و دندان قند، لب چو شکرم
آفرين و صد افرين به تو ای دوست
زير سرت نی و تشک خوابت گليم
از دارائی دنيا همسرت نيک باشه
دم در خونت ساعتی بنشينم
هر کی پرسيد بگم درويشم
هنگام غروب که گاو ها را می بندند
اگه تو بخوای هيچکس چيزی نمی دونه
همواره ميايی و می ری در برابرم
می ترسم اخر منو گرفتار مصيبتی کنی
صد تا دوست بگيرم تنها تو يارمی
تو تنها دوست تازه شکار کردمی
بذاز دستمال دستت دو تا باشه
يکی ابريشم و ديگری کتان باشه
دوست اول نيک و حالا سرد ميل ام
که به حرف ديگران از من دلگير شده ای
منو با کارد نزن چون زخم تنم هويداست
مردم ميگن اين گناهکاره
امروز چند روزه دور از يارانم
مثل شوره زار تشنه بارانم
اگه دوست بدونه حالم چنينه
نه موهايش را می گذارد نه خال بر سينه اش
نمی دانم دختری يا نامزد داری
صدای کفشات خونه ام رو خراب کرده
اين چه لباسی بود تو پوشيدی
بلند پروازی که بمن سر نمی زنی
خوشا بحال پسری که جاش تو گرمسيره
منزل به منزل دهن تنگ همسايه اشه
يه شب خواب ديدم خواب دروغ نيست
دست تو گردن اون دوستم بوده
مگه من چی گفتم تو چی شنيدی
به حرف ناکسان از من دور افتادی
يه شب تا به صبح شمع سوزانم بود
طبل شادی زدم چون دوست مهمانم بود
بذار هميشه شب باشه ،بيزارم از روز
می ترسم ناکسی دوست مونو بهم بزنه
يادت می ياد کارد دستمو بريد
دستمال اوردی دستمو بستی
دستم و بگير و بخونه ات ببر
منو مهمونه تنها خاله ات کن
اگه ميل و دوستيت فراموشم بشه
کفن سفيد بالا پوشم بشه
خدا خدا می کردم از خونه درآی
چادر نماز عروسی رو بکشی به سر
آن قامت زيبا از دور پيداست
يا درخت حنا يا ميخک باهاش داره
ميخک همراه دارم به کسی نمی دم
برای يارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *