استادعلی رضا نادری

علی‌رضا نادری سال ۱۳۳۳ در بیمارستان ارتش (رحیمی خرم‌آباد) متولد شد. او پرورش یافته‌ی دامنه‌های پاک «گرین» در شهرستان الشتر است.

نادری شاعر، ترانه و ملودی پرداز و خواننده‌ی موسیقی از اساتید برجسته و پیشکسوت عرصه موسیقی مقامی لکستان است. سبک و سیاق ویژه استاد نادری در اجرای موسیقی مقام زبانزد خاص و عام می‌باشد. وی علاوه بر مهارت در اجرای مقام‌های آوازی موسیقی در اصل منتقل‌کننده فرهنگ و ادبیات وزین و معتبر و کهن شعرای دهه‌های قبل قوم لک هستند.


استاد علیرضا نادری احساس جاری و بهت تاریخی و نیز رنج‌نامه‌ی مردمان دیار زاگرس دره مهرگان زمانه است،
درد و بهتی که با همه طنازی اش همواره چشمانی پر از
اشک و دلی اندوه بار، برایش به ارمغان می‌آورد.
دقیق در همان زمان که داستان جریان های به اصطلاح آوانگارد روشن‌فکری آرام آرام فضای موسیقی و به ویژه شعر فولکلور دیار ما را فرا می‌گرفت تا پنجره‌ای رو به چشم‌اندازهای هنری جهان باز نماید.
همان زمان، دقیق هنگامه‌ی جریان‌های فکری روز و رشد برق آسای تکنولوژی که گریزی از آن نبود.
در همان زمان که شعر لکی خسته و تشنه و غبار گرفته از معبر سال‌ها تکرار از لحاظ فرم و محتوی به پوست اندازی دل داده بود.
دقیق همان زمان، علیرضا نادری، بی تکلف با گوشه چشمی به هوای تازه به وجود آمده در شعر و موسیقی پیرامونش، دل در حال و هوای موسیقی مقامی و شعرهای فولکلور دیارمان لکستان بسته بود.
استاد نادری با چنگ زدن به موسیقی مقامی و اصیل لکی همواره پژواک دردها و رنج‌ها، بودن‌ها و نبودن‌ها و پینه‌های حک شده بر حریر دست مردمانش بود.
اگر شعر فولکلور دیارمان را به سه فصل شفاهی، بینابین و معاصر تقسیم کنیم و بخواهیم کارکرد موسیقی را در این سه فصل جست‌وجو نماییم، خواهیم یافت که استاد علیرضا نادری از معدود کسانی است که رد پایش در هر سه فصل با شاخه‌های رنگانگشان چون: طنز، کار،  شکار، حماسه، سوک و سور به آشکارا پیداست.
 
نخست فصل شفاهی:
موسیقی فولکلور ما گره خوردگی جدا ناشدنی شگفتی با شعر شفاهی دارد، آن‌چنان که بعضی از مقام‌‌های موسیقی لکی را با شعرهای شفاهی می‌شناسند و اصلا ریتم، در مقام‌های کهن لکستان بر اساس موسیقی شعر ایجاد شده است.
در موسیقی سوک به عنوان مثال “مقام را را”و در سه مقام “سنگین سما” و “سه پا” و “دو پا” موسیقی با مضامین سور و کار و شکار، تغزل و… آن‌چنان شعر و مقام‌ها با هم پیوند خورده اند که گویی این دو با هم تولد یافته اند و هیچ فصل ناهم‌گونی با هم ندارند.
استاد علیرضا نادری در این فصل، در پیوند شعر و موسیقی و خلق ترانه‌های منحصر به فردش، تبحر خاصی دارند، به گونه ای که بعضی از سروده‌های ایشان، آرام آرام با استقبال و اجرای گروه‌های مختلف در جای تا جای استان‌های ایلام و لرستان و کرمانشاه و کردستان به عنوان “مقام” در سینه اهالی موسیقی خوش می‌نشینند ترانه‌های چون “زرده خنه”، “برامینو”، “ار تو گلی کی گل اری چمه” که بعدن “پاپی سلیمونی” شد…
یکی از بارزترین نکاتی که به علیرضا نادری کمک می‌کند تا به فهم و درک بالای از موسیقی فولکلور لکستان برسد، زندگی با این فرهنگ است. ایشان از کودکی با رنج و درد و کار و تلاش قشر زحمت کش دهقان نه تنها آشنا بوده که زندگی کرده است و با تمام وجود دردهای این مردمان بزرگ را چشیده است.
ایشان با حال و هوای مثل‌های مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌های دیارش دل به کوه‌های تا ابرها سر کشیده می‌زند و در آن بلندی‌ها پنجه بر پوست آسمان می‌کِشد و با سر انگشتان احساس، تن ابرها را قلقلک می‌دهد.
همین زندگی باعث می شود که در حلقه‌ی سنگین سما و چوپی، دست در دستان خیال انگیزترین نغمات بومی با “بینا” و “سوزه” و “کلنجه زرد” دستمال‌های رنگارنگ شور را در اوج آواز به پرواز در آورد و آن کند با دل‌های بیقرار، که  عشق می‌کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *