فرهنگ لک لکستان فعالیت فرهنگی لکستانی ها

«کار فرهنگی و روتین های متداول»


در هر فرهنگ و زبانی افرادی هستند که برای اعتلا و برجسته کردن داشته های فرهنگی خود تلاش می کنند و در معرض دید همگان قرار می دهند.این کار توسط همه ی افراد دخیل و وابسته از هر صنفی به طور تمام وقت خواسته یا ناخواسته دارای جریانی سیال و رو به جلو است.
در مورد اینکه برخی فعالان بخش فرهنگی لکی که موضوع بحث ماست، سعی دارند پا جای پای نفر قبل از خود بگذارند شکی نیست.این کار در ظاهر هیچگونه عیب و ایرادی ندارد و کاریست در خور ستایش اما در درازمدت فرهنگ ما راهمانند شخصی که روزانه ( سِ سویر) قرص مخدر بخورد  به خوابی عمیق فرو خواهد برد،هنگامی بیدار می شود که همه رفته اند وما همچنان در……
ما برای جواب دادن به این سوال که چه کسانی در مورد زبان و فرهنگ لکی کار فرهنگی می کنند؟، ابتدا به تعاریفی از روتین ، فرهنگ و سپس تعریفی از کار فرهنگی از دیدگاههای مختلف می پردازیم و آنگاه به کارهای فرهنگی افراد لک زبان از همه ی صنفهای مختلف می پردازیم.
روتین:روتین در لغت به معنی انجام کاریست به طور مکرر منظم و معمول ،اما آنچه مورد نظر ماست ، تکرار در کارهای فرهنگی است که هنرمندان و شاعران پا جای پای نفر قبل از خود می گذارند و همان مضمون و ایده را با واژه های مترادف پیگیری می کنند.مثلا ترانه ی «بزران» را همه ی خوانندگان لک و لر و گاه کرد خوانده اند، هر چند کار هر کدام زیبایی و لذت خود را دارد و بر دل می نشیند، اما به نظر می رسد که کسی در این مورد کار تازه ای که تفاوت آن با کارهای قبلی معلوم و روشن باشد ، انجام نداده است.
استفاده از روتین مشخص این ویژگی را دارد که دیگر مغز شما درگیر فکر کردن به آنچه که باید انجام دهد نمی‌شود و فقط کار را انجام می‌دهد.
تعریف فرهنگ :
بارها و بارها از واژه ی فرهنگ لکی استفاده کرده ایم وهرکدام بنا بر سلیقه و خواست و میل خود مواردی را از اصلی ترین و نمونه ی بارز فرهنگ لکی دانسته و به آن پرداخته ایم ،این کار ما  هر چند در باطن و ذات خود کاری پسندیده و ارزشمند بوده است ،اما باید دید که آیا در مسیر درست حرکت کرده ایم یا نه؟ کنایه ای لکی می گوید : «چو ئی تیه ریکی شه نن» که به معنی در تاریکی با چوب مبارزه کردن می باشد و ممکن است به هدف برخورد نکند.
مردم ما فرهنگ را در سواد داشتن ، خمیر مایه ای ادیبانه داشتن ، بر خورد سالم و روابط عمومی خوب داشتن ،آداب و معاشرتی صحیح و پسندیده در هنگام صحبت کردن و حتی طرز غذا خوردن  می دانند .این امر می تواند صحیح باشد اما همه ی آن نیست.
در فرهنگ‌نامه‌ها تعاريف، متعددى از واژه فرهنگ آمده، که به اختصار، تعريفى را که در برهان قاطع آمده، مى‌آوريم:

‘فرهنگ بر وزن فرهنج است که علم و دانش و عقل و ادب و بزرگى و سنجيدگى و کتاب لغت فارسى و … شاخ درختى را نيز گويند که در زمين خوابانيده از جاى ديگر سر برآورده و کاريز آب را نيز گفته‌اند چه دهن فرهنگ جائى را گويند از کاريز که آب آن برروى زمين آيد’ 

ر فرهنگ دهخدا اینگونه آمده است:
فرهنگ . [ ف َ هَ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی فرهنج است که علم و دانش و ادب باشد.
ای زدوده سایه ات ز آیینه ٔ فرهنگ زنگ
بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ(کسایی)
آنچه در فرهنگنامه ها آمده است ما را آنطور که شایسته است به اصل موضوع نمی رساند و باید به تعاریفی که افراد فرهنگ شناس و مردم شناس داخلی و خارجی ارائه نموده اند مراجعه کرد.
در آثار و کتب قدیم ایران فرهنگ در معانی متفاوت به کار برده شده است و گاهی هم برای آن معانی مجازی آورده شده است.معانی متعددی همانند :  عقل ، هوش، علم ، دانش ، خرد و حکمت ، ففضیلت اخلاقی  و با مرام بودن و ….. 
تعريفِ تايلور از «فرهنگ» چنين است: «كليّتِ درهم تافته‌اي شاملِ دانش، دين، هنر، اخلاقيات، آداب و رسوم و هرگونه توانايي و عادتي كه آدمي همچون هموَندي از جامعه به دست مي‌آورد.» به اين معنا انسانِ «بي‌فرهنگ» و جامعه‌يِ «بي‌فرهنگ» در كار نيست، زيرا زندگيِ اجتماعي، يعني با هم زيستن، به معنايِ در فرهنگ زيستن است. زيستن در ابتدايي‌ترين قبيله يا بزرگ‌ترين و پيچيده‌ترين جامعه‌يِ تكنولوژيكِ مدرن از اين جهت يكسان است. زيرا هر دو زيستن در شرايطِ ويژه‌يِ انسان است، يعني زيست در فرهنگ يا فضايِ فرهنگي، اگر چه هر يك از سازمايه‌هايِ فرهنگ، از نظرِ صورت و معنا يا سادگي و پيچيدگي، در جامعه‌هايِ گوناگون با هم فرق‌هاي اساسي دارند.
برخی از صاحب نظران این نظریه را قبول ندارند ،اما به نظر می رسد که جامعترین تعریف از فرهنگ همین نطر تایلور است وبنا بر تعریف ایشان هیچ فرد بی فرهنگی وجود ندارد.و این نکته برخی افراد با قید بی فرهنگ مورد خطاب قرار می گیرند ،مایه و اساس درستی ندارد و تنها نیشگونی به افراد است.

ماکس وبر در مورد فرهنگ می گوید: «فرهنگ از یک سلسله روشها و زمینه ها متاثر است که آن روشها و زمینه ها افراد جامعه را به هم می پیوندد و در رفتار و کردار و روابط اجتماعی آنها منعکس می شود.»
با توجه به این تعاریف همه ی باورها ، اعتقادات ، قوانین ، دین و هنرها و ساخته های دست افراد یک جامعه فرهنگ آن جامعه را تشکیل می دهد و در مقام بالاتر فرهنگ کلی و جهانی را می سازد.
روت بندیک  می گوید: «هر نمونه ی فرهنگی نموداری از شخصیت مردمی است که وابسته به آن فرهنگ هستند.»او در ادامه در تعریف فرهنگ اظهار می دارد:«فرهنگ اصطلاحی جامعه شناختی است برای رفتار آموخته ،رفتاری که با آدمی زاده نمی شود وبر خلاف رفتارهای زنبورها و مورچه های اجتماعی توسط یاخته های نطفه تعیین نمی شود،بلکه هر نسل باید آن را از مردم بالغ بیاموزد.»
به نظر می رسد که روت بندیک فرهنگ را امری آگاهانه و اکتسابی و آفرینشی می داند و آن را به صورت غریزی  و خود جوش نمی داند.
با توجه به این تعاریف همه ی آموخته ها ، کشفیات ، نوشته ها ،ادبیات شفاهی و کتبی ،باورها ،اعتقادات ،ادیان ،هنر ، طرز زندگی ،شادیها ،غمها و هر آنچه انسانها از ابتدای خلقت تا کنون حاصل کرده اند در این مجموعه قرار می گیرد و فرهنگ لکی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
راد کلیف براون می گوید :« واقعیتی که من بدان نام فرهنگ می دهم فرآیند قرارداد فرهنگی است ،یعنی فرایندی است که از راه آن در یک گروه یا طبقه ی اجتماعی معین زبان ، باورها ،تصورات ، پسندها، دانستنی ها ، چیره دستی ها و انواع عرفها دست به دست از شخصی به شخصی و از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شود.»
با توجه به این تعریف فرهنگ لکی به عنوان  یکی از نمودهای جامعه لک زبان شناخته و مورد بحث و بر رسی قرار گیرد و ضمن اینکه جزئی از فرهنگ ایرانی و باستانی می باشد می تواند به طور جداگانه هم حرفی برای گفتن داشته باشد.
جوزف روسک ورولندوارن در کتاب مقدمه ی جامعه شناسی می نویسد: «فرهنگ به نحوه ی زیستی گفته می شود که هر جامعه ای برای رفع احتیاجات اساسی خود از حیث بقاء ادامه نسل و نظام امور اجتماعی اختیار می کند.» این تعریف با آوردن قید اختیار کردن به نوعی فرهنگ جوامع و گروهها را از هم جدا می کند و هر کدام را مختص به یک جامعه خاص می داند.همچنین این تعریف موضوعاتی همچون :هنر و ادب  وموسیقی و فلسفه را نیز جزء فرهنگ می داند.موید این نظریه نظر رابرت ردفیلد است که می گوید:«فرهنگ تفاهمی قرار دادی است که در اعمال و ساخته ها تجلی می کند و جوامع را از هم متمایز می کند.»
تعریف کار فرهنگی:
کار فرهنگی مردمان لک: برای کار فرهنگی تعاریف زیاد است و هر کسی با توجه به باورها و ایدئولژی  خود تعریفی ارائه نموده است.منظور ما در اینجا تنها و فقط پرداختن به مسایل فرهنگی لکها با توجه به گذشته ایرانی و اسلامی این مردمان است.

ادمه در پست بعدی>>>>>

 

 

 

فعالین فرهنگی لک،لکستان،لکی،زبان لکی،ابیات لکی،واژگان زبان لکی،کمپین لکها،وبسایت لکستان،قوم لک،فرهنگ لکی،نام بادها،لکستان،لکستانی اقوم ایرانی ،لکستانی،باورهای مردم لک،زبان لکی،لک لکستان

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *