سرزمین ایران از گذشتههای دور تاکنون سکونتگاه اقوام و گروههایی بوده است که صفحاتی از تاریخ بشری را در تعامل با زیستبوم پیرامون خود ورق زدهاند. اقوام امروزی فلات ایران بازماندۀ ترکیبات جمعیتی هزارههای پیشین هستند که بر اساس شاخصۀ زبان و گویش به اقوام نو ایرانی معروف شدهاند، هرچند که گروههایی چون عرب و ترک با شعبههای مختلف را بدون در نظر گرفتن تداخلات جمعیتی، دستکم از لحاظ خاستگاه زبانی میتوان به نواحی جنوبغرب آسیا و آسیای مرکزی پیوند داد. بنا بهدلایلی چون تاریخ مبهم و عدم آگاهی از تمام رخدادهای تاریخی، درک درستی از نحوۀ برهمکنش تاریخیفرهنگی جمعیتها وجود ندارد. از طرفی سوداگری گروههای ناسیونالیستی با مصادرۀ تاریخ گروههای دیگر باعث پیچیدهتر شدن وضعیت هویتی اتنیکهایی مانند لک شده است.
مختصری درباره قوم لک:
لک از جمله اقوامیست که پراکنش جمعیتی آنها را در سراسر ایران میتوان ردیابی نمود. گستره متمرکز قوم لک در زاگرسمیانی جاییست که استانهای کرمانشاه، لرستان، ایلام و همدان شکل گرفتهاند. هرچند تقسیمات سیاسی پیاده شده در زاگرسمیانی معرف ناحیهای با نام لکستان نیست، اما بهطور نسبی در فرهنگ عامه و برخی متون تاریخی مرتبط با غرب و شمالغرب ایران نام لکستان بهمعنی سکونتگاه مردم لک خودنمایی میکند. نقشههای جغرافیایی ترسیم شده توسط اروپاییان از اوایل قرن ۱۷ تا اوایل قرن ۱۹ میلادی از نام لکستان برای محور پریزنگنه در ملایر استفاده کردهاند که جولانگاه ایلات زند و زنگنه بوده است. رخدادهای سیاسینظامی قرون گذشته از یک سو و سبک معیشت غالب مبتنی بر دامداری از سوی دیگر باعث گردیده است تا جمعیتهای مختلف لک جابجاییهای گستردهای را در قالب کوچ، مهاجرت و تبعید تجربه کنند، تا جایی که فارغ از باور به ناحیهای خاص برای خاستگاه لکها، پراکنش آنها را در تمام استانهای امروزی ایران و کشورهای پیرامون میتوان مورد اشاره و بحث قرار داد.
بهنظر میرسد لکهای ایران بیشتر از دیگر باشندگان این سرزمین نسبت به هویت ملی خویش تعلق خاطر نشان میدهند، بهگونهای که بر اساس متون تاریخی آنها نسب خود را به ایرانیان باستان و کیانیان رساندهاند. گروهی از لکها با نام زند حتی بر این باور بودهاند که زرتشت پیامبر ایرانی پاسداری از کتاب زند اوستا را به آنها سپرده است و به همین دلیل آنها را زند نامیدهاند.
برخی از مستشرقان نیز علاوه بر اینکه به دیرینگی زبان لکی نسبت به سایر زبانهای ایران اشاره کرده و برای لکی از عناوینی چون ریشۀ زبانهای ایرانی و یا زبان ایرانیان باستان یاد کردهاند، باور داشتهاند که این زبان میتواند مجال گستردهای برای تحقیقات زبانشناسی در اختیار گذارد.
در راستای تعاریف انسانشناسی فرهنگی، شاخص قومیت فرهنگ است و لکها نیز علاوه بر وجوه مشترک با سایر اقوام فلات ایران، از ویژگیهای متمایزی در زمینههای زبان و گویش، ادبیات، کیهانشناسی و گاهشماری، موسیقی و رقص، آداب و رسوم، صنایعدستی، مذهب، دانشهای بومی، مفاخر و مشاهیر نیز برخوردارند.
به جرأت میتوان گفت که باشکوهترین برهۀ زمانی تاریخ لک مربوط به دورۀ زندیه بوده است. دورهای که کریمخان زند یکی از فرماندهان لک نادرشاه افشار بیش از دو و نیم قرن پیش حکومت ایران را در دست گرفت و باعث گسترش، رونق و آبادانی بسیاری از شهرهای ایران از جمله تهران و شیراز گردید. انتخاب شیراز به پایتختی ایران را میتوان از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار داد. بدون شک مسائل استراتژیکی همچون نزدیکی شیراز به سواحل جنوب که میتوانست نقش مهمی در مبحث تجارت دریایی و جلوگیری از نفوذ کمپانی بریتانیایی هند شرقی داشته باشد مهمترین عوامل مکانگزینی شیراز برای پایتختی بوده، هرچند بهنظر میرسد با توجه به تعلق خاطر لکهای زندیه به تاریخ و ادبیات ایران، شیراز به دلیل مجاورت با مهمترین آثار باستانی و مقابر دو تن از بزرگترین شاعران کلاسیک جهان یعنی سعدی و حافظ، شایستگی لازم را نیز برای پایتختی ایران داشته است. با انتخاب شیراز به عنوان پایتخت طیف دیگری از جمعیت لکها به این ناحیه وارد شدند تا جایی که بر اساس منابع تاریخی پرجمعیتترین گروه حاضر در شیراز دورۀ زند و شاکلۀ ارتش ۴۵ هزار نفری کریمخان را لکها تشکیل میداده است.
پس از مرگ کریمخان رقابت مدعیان تاج و تخت باعث تضعیف دستگاه زندیه شد و زمینه برای ظهور یکی از بدنامترین چهرههای تاریخ ایران یعنی آغامحمدخان و بهتبع حکومت قاجار فراهم گردید.
در دورۀ قاجار بهویژه اوایل آن امواجی از مصیبتها، شکنجهها، کشتارها، تبعید، آواراگی و مهاجرت اجباری بر لکها اعمال شد، اما شواهد و قراین بیانگر این است که لکها بدون توجه به نام قاجار عمدهترین و زبدهترین سربازان ارتش برای نبرد با بیگانگان بودهاند. ظلم قاجاری علیه لکها علاوه بر تضعیف، سرکوب، محو و مصادرۀ لک، نتایج دیگری چون پنهانکاری، کتمان و واگرایی هویتی را برای بخشی از باشندگان لک در بر داشت. شدت گرفتن جریانات ناسیونالیستی اواسط و اواخر قاجار حول دو محور کردی و لری که اهدافی جز نمایش جغرافیای وسیع، جمعیت زیاد و همچنین مشروعیتسازی تاریخیفرهنگی نداشتند، باعث پدیدار شدن جریانات کُردپندار و لُرپندار برای طیفی از جمعیت لکها شد.
سیاست ضد ایلیاتی حکومت پهلوی که بهنظر میرسد خود از لکهای طایفۀ پهلوان الشتر بودهاند که در دورۀ افشار در شمال ایران مستقر شده بودند باعث کوچ خیل عظیمی از جمعیت عشایر لک به مراکز شهری و قرارگیری در معرض ادبیات تمسخرآمیز و سرکوبگرانه بهاصطلاح شهریها شد.
علاوه بر مصائب تاریخی، در عصر حاضر نیز عدم تعلق امتیازاتی چون حدود استانی به گسترۀ متمرکز جمعیت قوم لک در غرب کشور و به تبع فقدان تمرکز مدیریت بومی و عدم اختصاص شبکههای رادیو تلویزیونی نه تنها باعث گردیده جلوههای زیبای تاریخیفرهنگی لک گاهی با نام سایر اقوام چون کرد و لر معرفی شود، بلکه بهنوعی از دست رفتن تشخص باشندگان لک را سبب گردیده است.
در تلاش برای معرفی و حفظ شاخصههای فرهنگی قوم لک، زبان لکی و برخی مولفههای دیگر در خلال سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ شمسی در فهرست آثار ناملموس فرهنگی به ثبت ملی رسیدند تا شاید محرکی باشد برای فعالیت بیشتر و بهتر کنشگران تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و همچنین جبران کاستیها و کمکاریهایی که در طول تاریخ در حق پرجمعیتترین و اصیلترین قوم ایرانی صورت گرفته است.
به قلم: دکتر داوودی
لکستان،قوم ناشناخته،قوم لک،جغرافیای لکستان،زبان لکی،لک لکستان،مردم لکستان،لکستانی،لکستانی ها،بزرگان لکستان،فرهنگ لکستانی ها،مراسم لکها،ایین لکها،شهرهای لکستان،قوم لکستان،ایلات لکست،ان
سرزمین ایران از گذشتههای دور تاکنون سکونتگاه اقوام و گروههایی بوده است که صفحاتی از تاریخ بشری را در تعامل با زیستبوم پیرامون خود ورق زدهاند. اقوام امروزی فلات ایران بازماندۀ ترکیبات جمعیتی هزارههای پیشین هستند که بر اساس شاخصۀ زبان و گویش به اقوام نو ایرانی معروف شدهاند، هرچند که گروههایی چون عرب و ترک با شعبههای مختلف را بدون در نظر گرفتن تداخلات جمعیتی، دستکم از لحاظ خاستگاه زبانی میتوان به نواحی جنوبغرب آسیا و آسیای مرکزی پیوند داد. بنا بهدلایلی چون تاریخ مبهم و عدم آگاهی از تمام رخدادهای تاریخی، درک درستی از نحوۀ برهمکنش تاریخیفرهنگی جمعیتها وجود ندارد. از طرفی سوداگری گروههای ناسیونالیستی با مصادرۀ تاریخ گروههای دیگر باعث پیچیدهتر شدن وضعیت هویتی اتنیکهایی مانند لک شده است.
مختصری درباره قوم لک:
لک از جمله اقوامیست که پراکنش جمعیتی آنها را در سراسر ایران میتوان ردیابی نمود. گستره متمرکز قوم لک در زاگرسمیانی جاییست که استانهای کرمانشاه، لرستان، ایلام و همدان شکل گرفتهاند. هرچند تقسیمات سیاسی پیاده شده در زاگرسمیانی معرف ناحیهای با نام لکستان نیست، اما بهطور نسبی در فرهنگ عامه و برخی متون تاریخی مرتبط با غرب و شمالغرب ایران نام لکستان بهمعنی سکونتگاه مردم لک خودنمایی میکند. نقشههای جغرافیایی ترسیم شده توسط اروپاییان از اوایل قرن ۱۷ تا اوایل قرن ۱۹ میلادی از نام لکستان برای محور پریزنگنه در ملایر استفاده کردهاند که جولانگاه ایلات زند و زنگنه بوده است. رخدادهای سیاسینظامی قرون گذشته از یک سو و سبک معیشت غالب مبتنی بر دامداری از سوی دیگر باعث گردیده است تا جمعیتهای مختلف لک جابجاییهای گستردهای را در قالب کوچ، مهاجرت و تبعید تجربه کنند، تا جایی که فارغ از باور به ناحیهای خاص برای خاستگاه لکها، پراکنش آنها را در تمام استانهای امروزی ایران و کشورهای پیرامون میتوان مورد اشاره و بحث قرار داد.
بهنظر میرسد لکهای ایران بیشتر از دیگر باشندگان این سرزمین نسبت به هویت ملی خویش تعلق خاطر نشان میدهند، بهگونهای که بر اساس متون تاریخی آنها نسب خود را به ایرانیان باستان و کیانیان رساندهاند. گروهی از لکها با نام زند حتی بر این باور بودهاند که زرتشت پیامبر ایرانی پاسداری از کتاب زند اوستا را به آنها سپرده است و به همین دلیل آنها را زند نامیدهاند.
برخی از مستشرقان نیز علاوه بر اینکه به دیرینگی زبان لکی نسبت به سایر زبانهای ایران اشاره کرده و برای لکی از عناوینی چون ریشۀ زبانهای ایرانی و یا زبان ایرانیان باستان یاد کردهاند، باور داشتهاند که این زبان میتواند مجال گستردهای برای تحقیقات زبانشناسی در اختیار گذارد.
در راستای تعاریف انسانشناسی فرهنگی، شاخص قومیت فرهنگ است و لکها نیز علاوه بر وجوه مشترک با سایر اقوام فلات ایران، از ویژگیهای متمایزی در زمینههای زبان و گویش، ادبیات، کیهانشناسی و گاهشماری، موسیقی و رقص، آداب و رسوم، صنایعدستی، مذهب، دانشهای بومی، مفاخر و مشاهیر نیز برخوردارند.
به جرأت میتوان گفت که باشکوهترین برهۀ زمانی تاریخ لک مربوط به دورۀ زندیه بوده است. دورهای که کریمخان زند یکی از فرماندهان لک نادرشاه افشار بیش از دو و نیم قرن پیش حکومت ایران را در دست گرفت و باعث گسترش، رونق و آبادانی بسیاری از شهرهای ایران از جمله تهران و شیراز گردید. انتخاب شیراز به پایتختی ایران را میتوان از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار داد. بدون شک مسائل استراتژیکی همچون نزدیکی شیراز به سواحل جنوب که میتوانست نقش مهمی در مبحث تجارت دریایی و جلوگیری از نفوذ کمپانی بریتانیایی هند شرقی داشته باشد مهمترین عوامل مکانگزینی شیراز برای پایتختی بوده، هرچند بهنظر میرسد با توجه به تعلق خاطر لکهای زندیه به تاریخ و ادبیات ایران، شیراز به دلیل مجاورت با مهمترین آثار باستانی و مقابر دو تن از بزرگترین شاعران کلاسیک جهان یعنی سعدی و حافظ، شایستگی لازم را نیز برای پایتختی ایران داشته است. با انتخاب شیراز به عنوان پایتخت طیف دیگری از جمعیت لکها به این ناحیه وارد شدند تا جایی که بر اساس منابع تاریخی پرجمعیتترین گروه حاضر در شیراز دورۀ زند و شاکلۀ ارتش ۴۵ هزار نفری کریمخان را لکها تشکیل میداده است.
پس از مرگ کریمخان رقابت مدعیان تاج و تخت باعث تضعیف دستگاه زندیه شد و زمینه برای ظهور یکی از بدنامترین چهرههای تاریخ ایران یعنی آغامحمدخان و بهتبع حکومت قاجار فراهم گردید.
در دورۀ قاجار بهویژه اوایل آن امواجی از مصیبتها، شکنجهها، کشتارها، تبعید، آواراگی و مهاجرت اجباری بر لکها اعمال شد، اما شواهد و قراین بیانگر این است که لکها بدون توجه به نام قاجار عمدهترین و زبدهترین سربازان ارتش برای نبرد با بیگانگان بودهاند. ظلم قاجاری علیه لکها علاوه بر تضعیف، سرکوب، محو و مصادرۀ لک، نتایج دیگری چون پنهانکاری، کتمان و واگرایی هویتی را برای بخشی از باشندگان لک در بر داشت. شدت گرفتن جریانات ناسیونالیستی اواسط و اواخر قاجار حول دو محور کردی و لری که اهدافی جز نمایش جغرافیای وسیع، جمعیت زیاد و همچنین مشروعیتسازی تاریخیفرهنگی نداشتند، باعث پدیدار شدن جریانات کُردپندار و لُرپندار برای طیفی از جمعیت لکها شد.
سیاست ضد ایلیاتی حکومت پهلوی که بهنظر میرسد خود از لکهای طایفۀ پهلوان الشتر بودهاند که در دورۀ افشار در شمال ایران مستقر شده بودند باعث کوچ خیل عظیمی از جمعیت عشایر لک به مراکز شهری و قرارگیری در معرض ادبیات تمسخرآمیز و سرکوبگرانه بهاصطلاح شهریها شد.
علاوه بر مصائب تاریخی، در عصر حاضر نیز عدم تعلق امتیازاتی چون حدود استانی به گسترۀ متمرکز جمعیت قوم لک در غرب کشور و به تبع فقدان تمرکز مدیریت بومی و عدم اختصاص شبکههای رادیو تلویزیونی نه تنها باعث گردیده جلوههای زیبای تاریخیفرهنگی لک گاهی با نام سایر اقوام چون کرد و لر معرفی شود، بلکه بهنوعی از دست رفتن تشخص باشندگان لک را سبب گردیده است.
در تلاش برای معرفی و حفظ شاخصههای فرهنگی قوم لک، زبان لکی و برخی مولفههای دیگر در خلال سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ شمسی در فهرست آثار ناملموس فرهنگی به ثبت ملی رسیدند تا شاید محرکی باشد برای فعالیت بیشتر و بهتر کنشگران تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و همچنین جبران کاستیها و کمکاریهایی که در طول تاریخ در حق پرجمعیتترین و اصیلترین قوم ایرانی صورت گرفته است.
لکستان،قوم ناشناخته،قوم لک،جغرافیای لکستان،زبان لکی،لک لکستان،مردم لکستان،لکستانی،لکستانی ها،بزرگان لکستان،فرهنگ لکستانی ها،مراسم لکها،ایین لکها،شهرهای لکستان،قوم لکستان،ایلات لکست،ان
به قلم: دکتر داوودی