وضیحاتی پیرامون عشیره شیخ بزینی براساس آنچه که در کتاب سیسل ادمونز خاورشناس اروپایی در دوره قاجاریه آمده است:
امروز در کشورهای عراق و ترکیه جمعیتهای از عشیرهی قدیمی با نام شیخ بزینی زندگی میکنند، بنظر میرسد خاستگاه آنها در مناطق مرزی غرب ایران و شرق عراقِ امروزی در حوالی قصرشیرین، خانقین، کلار و دیالی باشد که از قرن ها پیش سکونتگاه ایلات و شعبات مختلف لک همچون هُمیوند ، باجولوند ، ریزه وند و… بوده است.
بطور حتم نبرد دولت های عثمانی و صفوی در طی قرون ده و یازده هجری قمری تاثیرات عمده ای بر جابجایی جمعیت شیخ بزینی و کوچ بخشی از آنها به مناطق شمالیتر تا جنوب ترکیه در حوالی جزیره بوتان یا جزیره ابنعمر داشته است.
دولت عثمانی شیخ بزینی ها را از جزیره بوتان به قاضی عنتب کوچ داد.
شیخ بزینی ها در آنجا به دلیل شورش مورد کشتار قرار گرفتند، بازماندگان آنها به میان کردهایکرمانج در دیاربکر تبعید شدند و در نهایت در نزدیکی آنکارا در منطقه هایمانا اسکان یافتند، امروز در اطراف قونیه ، ارزروم و قیصری جمعیت شیخ بزینی حضور دارند.
آنها به خود شیخ بزینی و گاهی #لک میگویند. ترکها تصور میکنند آنها کُردکرمانج هستند، اما کرمانج ها به تفاوت زبان خودشان با شیخ بزینی ها واقفند، زبان آنها پس از چند قرن همجواری با کردی کرمانجی و ترکی ترکیب شده است.
حاجی قادر کوئی شاعر ناسیونالیست کُرد در قرن ۱۹ میلادی از شیخ بزینی های اطراف خانقین و کرکوک نامبرده است و به تفاوت های زبانی و رفتاری آنها با کُردهای خودشان اشاره کرده است.
زمانی که ادموندز به چادرهای محمودآغاشیخبزینی در بستیههوار سارتک در حدود اربیل میرسد ، شب هنگام گفتگویی در خصوص هویت و زبان مردم آن حدود به میان میآید، محمودآغاشیخبزینی به ادموندز میگوید علاوه بر اینکه روستاهای دو سوی رودخانه زاب از عشیره شیخ بزینی هستند، دو روستای سهکِردگان و عمرگنبد نیز که در مسیر ادموندز قرار داشتهاند به این عشیره تعلق دارند، که بجای زبان جدید کُردی ، زبان قدیمیتر را حفظ کرده اند، ادموندز با شنیدن چند واژه از این زبان آن را شبیه به کردیکرمانشاهی یا لکیِ شمالِ لرستان میداند. در آن گفتگو شیخ بزینی ها براساس روایت ورود خود به حدود اربیل را از موصل یا بخش های شمالیتر دانسته اند.
پ.ن: کردیکرمانشاهی چیزی جز لکی غیر ارگاتیو و تغییر یافته نیست که نزدیک به زبان ایلات کلهر ، زنگنه ، کلیایی و… است.
د.داودی