فرتوری از سردار جنگ نایب محمد حسین کاشی بیرانوند(نفر چهارم از چپ) و یار ماشاالله خان کاشی بیرانوند(نفر سوم از چپ)
نایب محمدحسینکاشی بیرانوند از کسانی بود که هوای پادشاهی در سر داشت و سکه بنام خود زد و بیت زیر را بر آن نقش کرد:
زد به تایید حق سبحانی
سکه نایب حسین کاشانی
از وی اشعار دیگری به شرح زیر برجای مانده است:
اگر چه من به چاهم شاه در ماه
من یاغی شرف دارم به صد شاه
بگیرد بهر خود اموال مردم
بگیرم بهر مردم باج از شاه
پهلوان محمدحسین که بعدا معروف به نایب حسین شد رسما در دورهٔ قاجاریه سر جنبان قیامی که طغیان نایبیان نام دارد،گردید.وی در سال۱۲۸۸با سواران ظلالسلطان پسر مقتدر ناصرالدین شاه در افتاد و در کاشان برای سالها در مقابل زورگویی های دولت ایستادگی کرد و با ششصد نفر از سوران خود همراه مهاجران ملی و در کنار مدرس و یارانش علیه قوای دولت انگلیس مآب ایران و روسیه و انگلیس جنگید.از اینرو،دولت انگلیس برای نابودی او مصمم گردید و سرانجام با حیله و به دست وثوقالدوله صدراعظم خائن احمدشاه به همراه یارانش به قتل رسید.مدفن نایب حسین و پسرش در مقابل مقبره ناصرالدین شاه قاجار قرار دارد.
http://www.lakelakestan.comوبسایت لک لکستان
نماهنگی از محسن ظهوری و تلاش مغرضانه و مذبوحانه وی برای تخریب جنبش نایبــیان
برخلاف اظهارات محسن ظهوری، نایبیان، جنبش مسلحی از لکهای بیرانوند کاشان بودند که در دوره قاجار بر علیه بیداد و ستمگریهای حکومت مرکزی سر به طغیان برداشتند. شرح طغیان و رشادتهای نایبان علیه حکومت قاجار و نقش آنان در قیام رهایی ملی در حماسه «فتحنامه نایبی» نوشته منتخبالسادات یغمایی و «طغیان نایبیان در جریان انقلاب مشروطیت ایران» نوشتهی محمد رضا خسروی به تفصیل بیان گردیده است. تصویری که منابع و مآخذ مذکور از عملکرد نایب حسین کاشی و اتباعش به دست میدهند برخلاف انگارههای محسن ظهوری و اقوال و تقریراتِ مکتسب به جراید و مآخذ تاریخی وابسته به حکومت قاجاری، تصویری است مبین قیام علیه ظلم و استبداد قاجاری چه در دورهای که در مقام قراسواران و تحصیلدار مالیاتی از سوی دولت به رسمیت شناخته شده بودند و چه در روزهای طغیان و رویارویی با حکومت گجستگ قاجار.اسناد و جراید آن روزگار علیرغم برخی سلیقههای شخصی و گرایش به پارهای از گروهبندیهای خاص محلی،رویهم رفته بیشتر بیانگر موضع رسمی دولت در قبال نایبان بوده است لذا نباید شیادانه با بیپروایی و بلاهت صرفا بر پایه اباطیلنامههای وابسته به قاجار – که تماما به نکوهش و انتقاد از اعمال و رفتار نایبیـان پرداختهاند-بر کلیت تاریخ یک جنبش آزادیخواه مهر بطالت زد! برخلاف روایت محسن ظهوری-که سیمایی غیرواقعی از نایبـیان را نشان میدهد-حزب مسلح نایبـیان براساس منابعی نظیر حماسه «فتحنامه نایبی» و «طغیان نایبیان» قهرمانان واقعی ستمدیدگان و درماندگانِ عصر قجری بودهاند.در کتاب طغیان نایبیان-که مولف آن به دفاع از نایبـیان بسیاری از نویسندگان پیشین را مورد نکوهش و ملامت قرار داده-آمده است که:« …بیشتر تاریخنویسان ایرانی بر اثر تعصبات خود و انتظارات طبقات حاکم، جنبشهای معاصر خود را که عملا برای طبقات بالا خطر داشتهاند اگر یکسره نادیده نگرفته باشند دستکم تخطئه و محکوم کردهاند..»سپس ادامه میدهد که نویسندگانی نظیر حسن اعظام قدسی و ابوالقاسم خان کحالزاده و… که مغرضانه به شرح غارت و تعدی نایبـیان پرداختهاند از جاسوسانِ مخالفین نایبـیان یعنی انگلیس بودهاند.نویسندهٔ طغیان نایبـیان در مورد سجیه و منش والای نایبحسین کاشی، داستان خود را با شرحی از تاریخ کاشان در قرون اخیر و تبعید اجداد نایب حسین از خرم آباد به کاشان چنین آغاز نموده که پیشوای جنبش نایبیان یعنی پهلوان حسین با قلندری به نام درویش مهدی قلی قوچانی که به فرقه حروفیه وابستگی داشت آشنا شده و همراه او در هند و آسیای میانه به سیر انفس و آفاق پرداخت و پس از مدتی به کاشان بازگشت.در ادامه در مورد نایب حسین کاشی میگوید: « …در خلوت نی مینواخت و با صدای خوش خود آواز میخواند و گاهی شعر میساخت… آرام و استوار راه میرفت... کمخور و کمخواب بود و گیاهخواری را بر گوشتخواری ترجیح میداد…» و در چنین حال و هوایی بود که نایبحسین پا به عرصهٔ مبارزات اجتماعی گذاشت.
قلعه نایبیان کاشان از بیرانوندهای خرم اباد
نایب حسین کاشی، پیشوا و رهبر جنبش نایبـیان، کسی است که از بدوکار با جنبشهای اصلاحطلب عصر ناصری همراه بود بطوری که چندی بعد در صف مقدم مشروطهخواهان جای گرفت.وی ضمن پیروی از زعمای دینی کشور از پیروان مدرس و از پیشگامان نهضت طبقه کارگر در ایران بود.او با تجزیه نهضت مشروطه به دو جناح محافظهکار و انقلابی، دست به دست انقلابیها مراحل دموکراتیک نهضت را پشت سر گذاشته و در نهایت پای در آستان سوسیالیسم نهاد. زندگی و فعالیتهای نایب حسین و پسرانش سراسر پر از رشادت و میهن دوستی و آزادیخواهی است. آنان در جریان نجات کشور از سلطه امپریالیستی متفقین در پی مهاجرت گروهی از رجال سیاسی تهران هنگام پیشروی نیروهای روسیه به سوی پایتخت، با وجود این که تحت محاصرهٔ نیروهای دولتی و چریک بودند،به قوای مهاجرین پیوستند. نیروهای روسی در ادامه پیشروی خود به حدود ساوه رسیدند و در لالکان ساوه بین ساوه و قوای مهاجر نبردی روی داد که به شکست قوای روس منجر شد. پیروزی غرورآفرین قوای مهاجر بر ارتش روس بیش از هرچیز در گرو رشادت و شجاعت ماشاالله خان کاشی پسر نایب حسین و افراد تحت فرمانش بود؛ در این نبرد ماشاالله خان و افرادش ایستادگی کردند و شکست فاحشی بر روسها وارد آوردند. شکست روسها در نبرد لالکان ساوه یکی از دهها خدمات ارزندهایست که رزمندگان جان بر کف نایبی برای جلوگیری از تصرف کشور به دست روسها به ایران و ایرانی ارزانی داشتند.
جنبش آنان در دوران قاجار، در سراسر کشور بسیار مشهور بود و عموم ملت ایران درمورد آن گفتگوها کرده و به موافقت یا مخالفت با آن میپرداختند.صاحبمنصبان و طبقات بالاتر جامعه بدلیل بخطر افتادن منافعشان،نایبیان را اشرار و برهمزنندهی نظم قلمداد میکردند که برای کسب اموال مردم دزدی میکنند و مشغول ناامن کردن شهرها و جادهها شدهاند لکن موافقان که اکثرا از طبقات پاییندست جامعه بودند، بر این عقیده بودند که نایبیها نماد عیاریگری هستند و به عنوان سربازان اسلام با امپریالیسم و حکومت و هرآنچه که مربوط به طبقات مرفه جامعه است در افتادهاند.آنها به زبان امروزی نایبیان را همچون رابینهود و دار و دستهاش در دهکده شروود و همتراز اورجونیکیدزه و نریمان نریمانوفِ بلشویک میدانستند زیرا آنان اموال ظالمان را ضبط کرده و در بین فقرا توزیع مینمودند.برخی نویسندگان نظیر محمدرضا خسروی و اسدالله یغمایی،این نوع فعالیت نایب حسین کاشی را تدام سنت عیاران ایران قدیم و حرکتی مبتنی بر فتوت و جوانمردی و حمایت از تودههای ستمدیده در برابر ظلم اشراف و طبقه حاکم تلقی کردهاند. امیدوارم انتشار کتبی چون حماسه فتحنامه نایبی و طغیان نایبیان سرآغاز اقدامی پر دامنه در طبع و نشر آثاری از این دست بویژه توسط نویسندگان قوم لک باشد.