الف – معرفی کریم خان زند
کریم خان زند پادشاه لک زبان
محمد کریم بهادرخانِ زَند، که به عنوان کریم خان زند شناخته میشود، یکی از شخصیتهای مهم تاریخ ایران و بنیانگذار سلسله حکومت زندیه به شمار میرود. وی در سال 1086 شمسی در مناطق لکستان به دنیا آمد. خانواده او از اقوام لک بودند که در واقع تاریخچه و سرنوشت این مرد بزرگ را به نحوی عمیق تحت تأثیر قرار داد. مادرش از ایل زنگنه کرمانشاه و پدرش از ایلات وند قوم لک بودند. دورانی که کریم خان در آن به دنیا آمد، به لحاظ سیاسی و اجتماعی، دورهای پرآشوب و ناپایدار بود. حوادث جنگهای نادرشاه و بحرانهای جانشینی او سبب شد تا کریم خان بتواند نقش مؤثری در تثبیت قدرت و کنترل ناپایداریهای پس از نادرشاه ایفا کند.
کریم خان زند در جوانی به دلیل مشکلات سیاسی ناگزیر به تبعید شد. در این دوره، توسط نادرشاه به روستای پری (پیروز) واقع در دهستان کومازن شهرستان ملایر تبعید گردید. این تبعید نه تنها چالشهایی را برای او به وجود آورد، بلکه باعث شد تا او با زندگی و شرایط اقوام و ایلات مختلف آشنا شود و به تدریج مهارتهای لازم برای رهبری را در خود پرورش دهد. در این دوران، او با استفاده از تجارب کسب کرده، به ساختار قبیلهای و اجتماعی منطقه بیشتر آشنا شد و این امر به او در آینده کمک کرد تا ضمن تحکیم قدرت خود، به عنوان یک حاکم عادل و کارآمد شناخته شود
کریم خان زند در طول فرمانروایی خود به عنوان پادشاهی توانا، حاکمیتی منطقی و مدبرانه را پایهگذاری کرد. او، که نسبت به حقوق مردم و نیازهای اجتماعی اهمیت ویژهای قائل بود، روابط نزدیکی با اقوام و طوایف مختلف برقرار کرد و تلاش کرد تا تصویری از وحدت و یکپارچگی را در کشور ایجاد کند. او با توزیع عادلانه منابع و ثروت، همچنین با برقراری آرامش و ثبات، توانست زمینههای توسعه اقتصادی و اجتماعی را فراهم کند. در آن زمان، ایران با چالشهای اقتصادی و اجتماعی بسیاری دست و پنجه نرم میکرد و کریم خان با تدابیر خود سعی در بهبود وضعیت جامعه داشت.
از اقدامات مهم کریم خان میتوان به توجه به ساخت و سازهای عمرانی، به ویژه در شهر شیراز، اشاره کرد. او علاقه خاصی به هنر و معماری داشت و در این راستا، کاخهایی زیبا و منحصر به فرد در شیراز ساخته شد. باغ ارم، که امروزه از جاذبههای تاریخی و فرهنگی ایران به شمار میرود، نمونهای از ذوق و سلیقه کریم خان در هنر و معماری است. همچنین، او بر اهمیت علم و دانش نیز تأکید داشت و در دوران او، شیراز به عنوان مرکز علم و فرهنگ ایران شناخته شد.
کریم خان زند با استفاده از قدرت نظامی و تسلط بر رقبای سیاسی، کار خود را در تثبیت و تقویت حکومت زندیه ادامه داد. او با تعاملات دیپلماتیک مختلف، سعی داشت تا در شرایطی که کشور با خطرات خارجی و داخلی مواجه بود، منافع ملی را حفظ کند. اگرچه او در حکومت خود با نویسندگان و تاریخنگاران مختلفی تعامل داشت، اما هیچکدام از آنها نتوانستند به طور کامل ابعاد شخصیت و اقدامات او را در تاریخ ثبت کنند.
کریم خان زند در سال 1157 شمسی در شیراز درگذشت، اما میراث فرهنگی و سیاسی او تا به امروز باقی مانده و تأثیرات او بر تاریخ و فرهنگ ایران غیرقابل انکار است. وی باوجود چالشها و مشکلات فراوان، نامی از خود به یادگار گذاشت که ماندگار شده و همچنان در دل مردم و تاریخ ایران جا دارد. این پادشاه لک زبان، به عنوان نمادی از حکومتداری عادلانه و مردمی شناخته میشود و از همین رو، یاد و خاطرهاش همیشه در دلهای ایرانیان زنده خواهد ماند.
.
نمائی از روستای پری زادگاه کریم خان زند در مسیر جاده اراک به ملایر ، کیلومتر 27 جنوب شرقی شهرستان ملایر
آرامگاه کریم خان زند درشیراز قرار داشته و یکی از جاذبه های مهم گردشگری این شهر می باشد.
مجسمه کریم خان زند در محوطه بیرونی ارگ کریم خانی در شهر شیراز
کریم خان زند و تأثیرات تاریخی او بر ایران
کریم خان زند از تیرهٔ زند بگله به عنوان یکی از چهرههای برجسته تاریخ ایران در قرن هجده میلادی شناخته میشود. این تیره در واقع مهمترین بخش از طایفهٔ زند و از قبایل لک به شمار میآید که خود از نسل کاسیتها محسوب میشود. زندها که به عنوان یک جامعهٔ شبانی در دامنههای زاگرس زندگی میکردند، به نحوی در حال حرکت به سمت دهستان پری و کمازان در نزدیکی ملایر بودند. این گروه، به عنوان یک طایفهٔ بومی و اصیل زاگرس، نقش مهمی در تاریخ سیاسی و اجتماعی این ناحیه ایفا کردهاند.
تاریخ نشان میدهد که زندها پیش از به قدرت رسیدن کریم خان، از نواحی شمال لرستان به مناطق اطراف ملایر و بروجرد کوچ کرده و با توجه به سیاستهای نادرشاه افشار، مستقر شده بودند. در واقع، تلاشهای نادرشاه برای ساماندهی به قدرت در این نواحی، به استقرار زندها و شکلگیری هویت سیاسی آنها انجامید. پس از مرگ نادرشاه، وضعیت سیاسی ایران دچار آشفتگی و بحران شد، و گروههای مختلفی از جمله احمدشاه درانی، محمدحسنخان قاجار و آزادخان افغان علیمردان خان بختیاری ابولفتاح خان به دنبال کسب قدرت بودند.
در این شرایط نابسامان، کریم خان زند تصمیم به اقدام گرفت و با شجاعت و تدبیر به تصرف نواحی تویسرکان و کزاز پرداخت. او توانست حاکمان مختلفی را شکست دهد و با جمعآوری حامیانی به مقام رهبری برسد. این پیروزیها موجب شهرت فوقالعاده کریم خان گردید و او لقب «کریم خان» را به عنوان یک رهبر قدرتمند که توانسته بود در برابر دشمنان ایستادگی کند، دریافت کرد.
در حقیقت، کریم خان زند نه تنها به عنوان یک شخصیت سیاسی، بلکه به عنوان یک منبع الهام برای قوم لک و سایر اقوام ایرانی شناخته میشود. وی در دورهٔ خود تلاش کرد تا ایران را به ثبات برساند و با بهرهگیری از منابع محلی و ایجاد روابط مثبت با سایر قبایل، قدرت خود را تثبیت کند. همچنین، اقدامات او در راستای تقویت نهادهای دولتی و نظامی، زمینهساز شکلگیری یک دولت قوی در ایران بعد از نادرشاه گردید.
به طور خلاصه، کریم خان زند فراتر از یک رهبر محلی، یک نماد فرهنگی و سیاسی از هویت قومی لکستانو ملی ایرانیان است. میراث او در تاریخ سیاسی ایران تأثیرات عمیق و ماندگاری بر جای گذاشته و به عنوان الگویی از رهبری در زمان بحرانهای سیاسی شناخته میشود.
محمد کریم بهادر خان زند معروف به کریم خان زند
آغامحمد خان قاجاریک اخته فرومایه بخاطر کینه ای که نسبت به کریم خان داشت ، هنگامی با همکاری حاج ابراهیم کلانتر، وزیر خائن خاندان زند، بر شیراز دست یافت، اقدام به شکافتن قبر کریمخان زند، پادشاه خوشنام ایران نموده و بقایای جسد وی را به تهران منتقل و دستور داد تا آن را در پای پلههای کاخش دفن نمایند با این هدف که هر روز روی آنها قدم بگذارد و کریمخان را تحقیر کند. پس از سقوط قاجاریه و روی کار آمدن حکومت پهلوی ، به دستور رضاشاه پلههای کاخ را خراب نموده و بقایای استخوانهای کریم خان بیرون آورده را به شیراز منتقل نمودند. این بخشی از جنایان غیرانسانی اغامحمدخان قاجار بود در صورتی که اغامحمدخان مدت 16 سال در دربارزندیه بود نه به عنوان یک اسیر وگروگان بلکه به عنوان یک مشاور وفردازاد زندگی می کرد وکریم خان بیشترین محبت وتوحه را به ایشان داشت
رضاشاه بر کندن پلکان کاخ و بیرون آوردن استخوانهای کریمخان نظارت میکند. تیمورتاش با شمشیر کریمخان در دست و مهندس شریف زاده با سینی حاوی استخوانهای کریمخان، در تصویر حضور دارند.
کریم خان یکی از پادشاهان خوب و خوشسیرت ایران است، مردی بود رعیت دوست و خوش رفتار و خالی از حس کینه کشی و سخت کشی، بسیار ساده میزیست و به دستگاه و جاه و جلال سلطنتی زیاد علاقه نداشت و حتی از قبول عنوان شاه و سلطان نیز احتراز میجست و خود را در تمام عمر وکیل الرعیا خواند.
نقشه کشور ایران در زمان حکوت زندیه
ب – باباطاهر عریان
باباطاهر یا باباطاهر عریان،عارف ، شاعر و دوبیتی سرای معروف در اواخر قرن چهارم و اواسط قرن پنجم هجری در دوران سلطنت طغرل بیگ سلجوقی به دنیا آمده است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته و اهل حق میدادهاند و عریان به دلیل بیان کردن مسائل به صورت بی پرده و عریان بودهاست.

در حالی که برخی از منابع باباطاهر عریان را اهل همدان می نامند. اما مورخدانها ودیگرشاعران ایشان را جزء مردم قوم لک معرفی می نماید. اما ، باباطاهر درخیلی از دوبیتی هایش خود را جزء مردم لک بحساب می آورد واشعارزیادی به لکی سرودن بر اساس نظر عطا حسنپور، یکی از باستانشناسان و کارشناسان میراث فرهنگی استان لرستان «در لرستان لقب «بابا» برای کسانی به کار میرود که اهل حق هستند و احتمالا مقبرهای که به نام باباطاهر در خرمآباد است، به یکی از همین افراد تعلق دارد؛ اما قطعا این فرد باباطاهر عریان همدانی نیست، زیرا قدمت آرامگاه موجود در خرمآباد به دوران صفوی میرسد.» ساختمانی که در شهر خرم آباد به عنوان آرامگاه باباطهر معروف می باشد مقبره ای است مربوط به دوره حکومت خوارزمشاهیان که در ضلع غربی قلعه فلک الافلاک و در محلهای که نزد مردم خرم آباد به دَرْ باوطاهر ( درب گنبد باباطاهر )معروف است قرار گرفتهاست. بابا طاهر از شاعران و مشاهیرلکستان می باشد وهرچندعده ای ایشان را لر یا کرد معرغی میکنند کلا اهداف قومگرایی هستن که چنگ به میراث لکستان زدن
آرامگاه منتسب به باباطاهر در شهر خرم آباد
از باباطاهر علاوه بر دوبیتی های معروف او، مجموعه کلمات قصاری نیز به زبان عربی به نام “اشارات” به جای مانده است. از اشعار باباطاهر مجموعهٔ دوبیتی های زیادی به زبان فارسی عربی ولکی سروده ،در زیر تعدای از دوبیتی ها و غزلیات معروف ایشان که به زبان لکی سروده اوردم
تَنِ مِحنَت کِشی دیرِم خدایا
دِل با غم خوشی دیرِم خُدایا
زِشوق مَسکَن وُ داد غَریبی
بهِ سینَه آتشی دیرِم خُدایا
مِه چُی دیــواری ئِه دَردَه مـَکی شِـم
هــِــناسَه ئی دِلِ سَردَه مَـکی شِـم
پاییز عـُمر و وَختِ زَردیِ رنـگ
نَقـاشـی ئـِه گـــلِ زردَه مـَکی شـِم
زِ دَستِ دیده وُ دِل هَر دو فریاد
کِه هَر چهِ دیده بیند دِل کُند یاد
بِسازَم خِنجَری نیشَش زِ فولاد
زَنَم بَر دیده تا دل گردد آزاد
خوشا آنان کهِ سُودای تُه دیرِند
کهِ سَر پیوسته دَر پای تُُه دیرِند
بهِ دِل دیرِم تَمَنای کَسانی
کهِ اَندَر دِل تَمَنای تهُ دیرند
تاریخچه آرامگاه باباطاهردر شهر همدان به قرن ششم هجری می رسد که شامل یک برج هشت ضلعی آجری بود.این بنا در طول قرون مختلف شاهد تخریب و بازسازیهای متعدد بودهاست.
آرامگاه قدیمی باباطاهر در سال 1299 شمسی
در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی از طرف شهرداری همدان بنای جدیدی به جای بنای قدیمی ساخته شد که مصالح آن بیشتر آجر بود. در جریان همین بازسازی، لوح کاشی مربوط به قرن هفتم هجری، که هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود، به دست آمد. بر روی این کاشی فیروزهای رنگ، آیات قرآن مجید به خط کوفی برجسته نوشته شدهاست.
آرامگاه باباطاهر عریان مربوط به زمان زضا شاه پهلوی
احداث بنای جدید آرامگاه باباطاهر زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری همدان و توسط شخصی به نام مهندس محسن فروغی انجام شدهاست. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیدهاست. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شدهاست.
آرامگاه فعلی باباطاهر عریان مربوط به دوره محمدرضا شاه پهلوی در شهر همدان
اشعارلکی ازباباطاهرعریان
[2] – مِه دَرویشِ لَکِم اِعجاز دیرِم مهِ دوسی چوی خوشین دمساز دیرِم مِه مَعشوقی وَه نام فاطِمه لّر صنوبر قامت و پَرناز دیرِم
.
ج – ملا پریشان شاعرلکزبان
ملاپریشان شاعر و عارف لک زبان ، در نیمه دوم قرن هشتم همزمان با حکومت نوزدهمین اتابک لرستان در دینور کرمانشاه به دنیا آمده است.اشعار وی به زبان لکی و گورانی بوده و جزء اولین نمونه های ادبیات مکتوب لکی به حساب می آیند. البته نصف سرودههای ملا با لهجه و گویش کلی (کرمانجی) و نیم دیگر آن با گویش و لهجههای خاص لکی میباشد. گروه موسیقی مستور از اشعار این شاعر در موسیقی خود استفاده نموده و دیوان اشعارش به نام پریشان نامه که مثنوي عرفاني نسبتاً كم حجمي است به زبان لكي كه از جهاتي با مثنوي معنوي مولاناجلالالدين بلخي قابل مقايسه است برای اولین بار در سال 1916 میلادی در کرمانشاه به چاپ رسیده است. ملا منوچهر کولیوند ، ملاپریشان را از ایل قیاسوند معرفی نموده و محل قبر او را در سیمره آورده است. اسفندیار غضنفری امرایی نویسنده کتاب شرح دیوان ملاپریشان، او را از ایل قیاسوند دانسته و بخاطر زبان اشعارش او را جزء طایفه دلفان به حساب می آورد. بر اساس نظر علی حیدری عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان ملا پریشان از شاعران بومیسرای لکستان در قرن هشتم است که در شعرهایش از قرآن و احادیث بهره گرفته است.گستردگی مباحث مورد بحث در اشعار وی، که تقریبا تمامی علوم قرآنی را شامل میشوند، شرح و تفسیر آنها را بسیار مشکل کرده و در حوزههای تخصصی مختلف مانند عرفان، فلسفه، منطق، ادبیات و تفسیر و… قرار داده است که هریک نیاز به متخصص آن فن دارد.
کتاب اشعار ملا پریشان ، نویسنده اسفندیار غضنفری امرائی
1- گورانی شاخه ای از زبان های ایرانی است که در استان های کردستان و کرمانشاه در غرب ایران و نیز در مناطقی از شمال غرب کشور عراق رایج می باشد . اگر چه زبان گورانی به شده تحت تاثیر زبان کردی قرار گرفته و همسانی زیادی با آن زبان دارد تا آن جایی که برخی این زبان را شاخه ای از زبان کردی به حساب می آوردند اما در اصل جزء زبان لکی می باشد.
ملا منوچهر خان کولیوند فرزند خسروخان از شاعران معروف لک زبان در سال 1229 هجری قمری در شهرستان سلسله دلفان لکستان و یا به روایتی در شهر دره شهر از توابع استان ایلام دیده به دنیا گشود و در سال 1298 هجری شمسی وفات نموده است.در خصوص مکان و نحوه فوت ایشان دو روایت وجود دارد یکی این که هنگام بازگشت از سفر زیارتی عتبات عالیات در تنگه گاوشمار منطقه سفید کوه واقع در مسیر راه خرم آباد به الشتر به دلیل بیماری وفات نموده و روایت دگیر این است که ملا که به دنبال یافتن اشعار خود که در حمله کزازی های اراک همراه با دیگر اموال ایشان به غارت رفته بود به مناطق ملایر و رارک سفر کرده بود به خاطر ضعف بنیه جسمانی فوت می نماید . جسد ایشان در قبرستان روستای بتکی شهر فیروز آباد از توابع شهرستان سلسله به خاک سپرده شده است توضیحات کامل ملامنوچهر در صفحات قبل
آرامگاه ملا منوچهر در روستای بتکی فیروزآباد لکستان
دیوان اشعار ملامنوچهر بالغ بر 10000 بیت بوده و به زبان های فارسی ، لکی و کردی گورانی سروده شده است.
اشعار ملا منوچهرعروضی ، آهنگی و روان بوده و بیشتر آنها تلفیقی است از اصطلاحات لکی ، کردی، فارسی ، عربی و ترکی که با فنی آمیخته از عرفان و تفسیر معجونی دلپسند به وجود آورده است که سرشار از صنایع بدیع و ظرایف لطیف لفظی و معنوی است
شَمسِ زَرین بالِ زَرین با فُروغُ وُ فَتح فَرق
فوق و فَرقُ وُ شَرقِ گَرین صُبحِدَم هاتُ اُو دِیار
بی وَ تَسخیرِ سُلِیمان کوه و کش دَشت وُ بیابان
اَژ حَبـَش تـا قـافِ خَندان بـی دِماغ روزگار
پَرتــُوِ نــوری نـَمانا دَر بَسیط دَهر شانا
چـُـوی صَــفِ اِسلام مـانـا بِشکَنِی خَیلِ کُفار
لِشگرِ چین وُ فِرَنگی مُنهَزِم دا جَیشِ جَنگی
دا قــِـرارِ بـی دِرَنـگی اَژ حبََش تــا زَنگِبار
رُومِیان اَژ فَتحِ روسی دا بِنایِ تَول وُ کوسی
جَشن وُ عِیش وُ چُوی عَروسی اَژ صُخارُ وُ اَژ کَبار
تازهَ بَزمی پی وَ پی هَت مَجلِسِ اَربابِ کی هَت
بـانگِ عــُود وُ نای وُ نِی هَت اَرغَنوُن غَمگُسار
سُطوَتِ گُشتاسِبی سِن اَژ حَمَل تا تَختِ بَهمَن
بـَعد اَژ گَــزِ تُهَمتَن دَر گـَــزِ اِسفَندیــار
مَجلِسیِ آمادهَ دِیرِم عَیش وُ نوشیِ سادهَ دِیرِم
فــِـصلِ گــُل مِن بادهَ دِیرِم گُلشَن وُ گُل دَر کِنار
رَحمَتِ حَق بَر مَزیدا بادِ نوروزی وَزیــدا
دِی لَبِ حَســرَت کـَـزیدا رِیخت یَخبُن اَژ مَخار
بویِ گُل هَت بَر مِشامَم اَژ گُلِ وُ مِل مَست کامِم
بــادِه یِ اَحمَر لَـه جـامِم بیخوِد وُُ دِل بی قِرار
اَژ صَبا سُنبلِ مِلِی هَم خُوین لَه برگِ گُل چِکِی هَم
اَژ گُــلِ وُ مِـل مَـی مِکِی هَم باده خوارِ می گسار
ژاله اَندَر رویِ لالهِ کَردهِ روی ژالـه والهَ
هَمـچـو مـی اَنـدَر پِیالهَ بـَر لَبانِ بــادهِ خوار
دَشتِ کِشتی، گُل سِرشتی، دیبه یِ اُردی بِهِشتی
گـُل کِنِشتی،گـل وِرِشتی گُـل نِما وُ گُـل عــَذار
گُل چُلالَه،گُل کُلالهَ،گُل پِیالهَ،گُـل گُـلاو
گـُل عَبیـر وُ گُـل وَ عَنبـر گـُل چَنـی مَشکِ تَتار
گُل وَ دِلجو،گُل وَ مینو،گُل اَشَدبو، گَل سَبوح
گـُل وَ عَین وُ گـُل وَ اَبرو گُـل گَلـو گُـل وَ عَیـار
گُل بَدَخشان گُل دِرَخشان گُل زَراَفشان گُل فِشان
گـَل وَ رَیحان گَـل وَ مَرجان گـَل وَ رِضوان گُل قَطار
ترکه آزادبخت ملقب به ترکه میر یکی از شاعران برجسته لک زبان است که دارای روحی بلند و اندیشه ای سترگ بوده است. متاسفانه از سال تولد و محیط زندگی او اطلاع مؤثقی در دست نیست. به نظر میرسد دورهی کودکی و نوجوانی را در یکی از روستاهای طایفه آزادبخت از توابع شهرستان کوهدشت گذرانده است. از طرفی براساس یادداشت های محمدرضا والی زاده معجزی ترکه میر در دلفان متولد شده است. ایشان در سال 1236 هجری قمری برابر با 1284 هجری شمسی مصادف با دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار وفات نموده و در روستای قمش از توابع دهستان اتیوند شهرستان دلفان به خاک سپرده شده است.
آرامگاه ترکه میر در روستای قمش اتیوند از توابع شهرستان دلفان که توسط یکی از اهالی خیر و فرهنگ دوست به نام آقای حسین آزادبخت احداث گردیده است
محمدتقی موموندی یک از شاگردان و مریدان ترکه میر
تاریخ درگذشت ایشان را اینگونه به نظم در آورده است:
اِیسا وای تاریخ اَلف گذَشته سِنه وَه دویست سی و شَش گَشته
اِسم عامِش لَحمُ لوئیل بِرشته شهرش وَه سوم صَفر نوشته
پایه بی شرطیش ژَه نو بنا کرد ترکه میر ژای دهر دنیه فنا کرد
یکی از زیباترین و ماندگارترین سروده های لکی شاعر و عارف بزرگ ترکه میر منظومه ی بلند کَلَهَ باد است که دربردارنده نام های خاص گل ها و پرندگان در زبان لکی است. کله باد در باور مردم لکستان بادی است مقدس که اواخر بهمن و اوایل اسفند از سمت قبله وزیدن می گیرد و زنده ساز درختان و گیاهان می باشد.
هانای کَلَه باد
هانای کَلَه باد، هانای کله باد ، ولیعهد وَشـــــــــتُ وَکیل واران
شُکوفهِ سَرچِل شــــِـــــکَرچهَ داران ، گُلپاش وُ گـــُــلریز گُل بَذِرکاران
یَخ پاچ وُ یَخ بُن بِلاغ باخـــــــــــــان ، شَنیارِ خُرمـــــان گُل بذرکاران…
قَدیم قِراول اِیلچی «نو رئ» دَشت، برد العجوز کَـــــر وه اُدریبِهشت
قِبله مُشتاقان مایهِ بِرَکـــَـــــــــــت ، ژه که قــــــــــبله باز کَر حرکت
لَه دَشت وُ دامان کوان و گُلگَشت ، بدمن شمیم خاک نجف رشت…
وحش و طیر و جن، مل و مار و مور، بالدار و بئ بال زوردار و بئ زور
چم دار و بئ چم چمه رای راتن ، عالم منتظر نـــــــفخه ی نجاتن
کله باد هرچن تو حــــــــقی داری ، نزدیک او کـــــــــــعبه پروردگاری
دل ژه خاک پاک کعبه نـــــــمنی، بلی امانــــــــت باو جاری هنی
چی باد شرطه کشتی کیش یم، زورق نشـــــینان درآری ژه غم..
توز و تم یکسر ژه زمین پاک کَر، بار غم ژه قلـــب غمداران تار کَر
بلبلان ژه شؤق گلان شــیدا کَر، گُلان ژه دِلــــــه ی گِل هویدا کًَر
شمال تُرکه میر دخـــیلن وه تو، رو مراجـــــعت باز بکین ژَه نو
برگردان لکی به فارسی کله باد:
باد بهاران، هان ای کله باد، باد بهاران، جانشین باد شمال و وکیل باران
درختان را شکوفه می دهی و شکوفا می کنی و شربت شکرین به نباتات می چشانی
یخ ها را از هم می پاشی و از یخ زدن آبها جلوگیری می کنی، و با نسیمت برفها را در هوا می پراکن
– نگهبان قدیم «نو راه» هستی و سرمای یخبندان را به اردیبهشت مبدل می کنی
ای قبله ی مشتاقان و ای مایه ی برکت، بار دگر از کوه جانب وزیدن گیر
از دشت و دامنه کوهساران به گردش پرداز، شمیم خاک نجف را بر آنها به بدم
وحشی و پرنده و جن و مار و مور، بالدار و بی بال ضعیف و پرزور
بینا و نابینا چشم به راه تو هستند، عالم منتظر نفخه نجات تو ست
کله باد تو هم حق داری چون تو نزدیک به کعبه هستی
ازخاک پاک کعبه دل کندن دشوار است ولی باز هم به سوی ما وزیدن گیر
همچون باد شرطه که هدایتگر کشتی ها در دریاست، کشتی نشینان را از غم به درآر
گرد و خاک را از روی زمین پاک کن، و بار غم را از دل عشاق بردار
بلبلان را از شوق گلها شیدا کن و گلها را از زیر گل آشکار کن
ای باد شمال ترکه میر به تو پناه آورده است. مباد که روز ازو برگیری
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی فرزند مرتضی خان اعظمی لرستانی رئیس وقت ایل بیرانوند و نماینده مردم خرم آباد در دوره اول مجلس شورای اسلامی و نوه علی مردا خان بیرانوند سرکرده اسطوره ای ایل بیرانوند در سال 1315 در شهرستان خرم آباد به دنیا آمده .در همان اوان کودکی به دلیل مبارزه خانواده با حکومت وقت همراه خانواده و بستگان به خراسان تبعید و در کلات نادری تحت نظر قرار می گیرند.
ایشان در سال 1338 در رشته پزشکی در دانشگاه اصفهان پذیرفته می شوند. دردوران دانشجویی در قالب سازمان دانشجویان جبهه ملی فعالیت سیاسی خود را آغاز می نماید، به طوری که چندین بار توسط حکومت پهلوی دستگیر و راهی زندان می شود. در یکی از دوره های زندان دکتر هوشنگ با گروه چریکی بیژن جزنی ” یکی از بنیانگذاران سازمان چریک های فدائی خلق ایران ” آشنا میشود.
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی در دوران دانشجوئی در اصفهان
دکتر اعظمی در سال 1353 با الگو گرفتن از چگوارا انقلابی بزرگ آمریکای لاتین به همراه همسر و تنی چند از یاران نزدیکش به منظور آغاز مبارزه مسلحانه در کبیر کوه لرستان مخفی و در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۵ در یک درگیری با نیروهای ساواک کشته می شود .اما حکومت وقت از ترس شورش احتمالی مردم لرستان خبر مرگ وی را اعلام نمی نماید تا این که در سال 1357 چند ماه پس از پیروزی انقلاب ، در اسناد بدست آمده، زمان و نحوه مرگ وی مشخص می شود .
اما عاملی که باعث معروفیت و ماندگاری یاد و نام دکتر هوشنگ اعظمی گردیده است مشی سیاسی و یا مبارزه ایشان با حکومت وقت نبوده است. مطب و درمانگاه دکتر هوشنگ در محله سبزه میدان خرم آباد ملجاء اقشار ضعیف لرستان بود. در این خصوص روایات زیادی وجود دارد که دکتر بیماران را که اکثرا از روستائیان نیازمند و یا اقشار ضعیف جامعه بودند در درمانگاه خود بستری و به طور رایگان معالجه می نمود. حتی هزینه خوراک و کرایه برگشت بیمار به دیارش را نیز تقبل می نمود. معروف است که دکتر با یکی از رادوخانه های شهر خرم آباد ” ظاهرا” داروخانه لرستان ” قراردادی منعقد نموده تا وجه دارو را از بیمارانی که ایشان معرفی می نمود دریافت نکرده و به حساب دکتر منظور نمایند. دکتر اعظمی در مدت 11 سالی که در خرم آباد طبابت نمود هیچ گاه طبق نرخ مصوب وزارت بهداری آن زمان کار نکرد و همیشه حق ویزیت و هزینه جراحی را متناسب با توان مالی بیمارانش می گرفت.در آن زمان که حق ویزیت تمامی پزشکان 10 تومان بود ایشان 5 تومان دریافت می نمود.یادش گرامی باد. روحش شاد ویادش گرامی
Leave a Reply